شاهنامه طهماسبی صفویان و اکبرنامه گورکانیان هند از نمونههای برجسته نگارگری قرن دهم هجری هستند که از لحاظ ظاهری و ساختاری شباهتهایی با هم دارند. هدف از این پژوهش بررسی این دو نسخه مصور با رویکردی نشانهشناسانه و بر اساس مفهوم تقابلهای دوگانه است که یکی از مفاهیم اساسی در نقد ساختارگرایی و نظریات زبانشناسی و نشانهشناسی است. در این نظام همه چیز وابسته به روابط است و از طرفی نشانه به عنوان یک واحد دو وجهی از دال و مدلول خود متأثر از فرهنگ است. سؤالهای این پژوهش عبارتاند از: سازوکار تولید معنا در این نگارهها چیست؟ نشانههای موجود در تصاویری که دو به دو مقایسه میشوند، هر کدام چگونه به دالهای خود مدلول میبخشند و با معنا ارتباط مییابند؟ روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی وگردآوری مطالب به شیوه کتابخانهای است.
تحقیق و مطالعه بر روی نگارههای این دو نسخه نشان میدهد: درنگارههای اکبرنامه، گرایش به فضایی محدود شده، برتری نشانههای فرهنگ بر طبیعت، ازدحام افراد، فشردگی در کادر و پلانبندی با نگاهی واقعگرا و کمک گرفتن از عوامل سازهای غالب است. در مقابل، مشخصههایی چون نمایش در فضایی باز و طبیعتی سرسبز، پراکندگی نظام دار در فیگورها، رنگها و اجزاء تصویر، پلانبندی دوبعدی و ایجاد فضایی چندساحتی از ویژگیهای نگارگری در شاهنامه طهماسبی است. این، نوعی روایتگری رمزپردازانه را بوجود آورده که در مقابل روایتگری توصیفگرایانه نگارههای اکبرنامه قرار میگیرد.
فاطمه رضایی و مرتضی حیدری نویسندگان این مقاله در نگره ، دوره 12، شماره 44، زمستان 1396، هستند.
106